بحران تمدنی آب در ایران و اولویتها
بحران فزایندۀ پایداری منابع آب در ایران را میتوان بحرانی تمدنی لحاظ کرد؛ در شرایطی که بهجای سازگاری با امکانات موجود، تقاضای شتابان و اغلب بدون پاسخ برای آب بیشتر در سراسر جغرافیای ایران مشهود است، زیانبارترین و درعینحال گستردهترین واکنش در این میان، فشاری است که برای برداشت آب بیشتر به منابع با ارزش آب زیرزمینی وارد شده و میشود. تصمیم قانونی به کاهش سطح برداشت از منابع آب در برنامۀ ششم و هفتم با مقادیر مشخص، برای پرهیز از خطرات مشهودی چون نابودی اکوسیستمهای بزرگ و حیاتی، تخلیۀ مستمر مخازن ثابت آب زیرزمینی و پیامدهای آن، کاهش رطوبت و شوری خاک و تولید منشأ گردوغبار و نظایر آن گرفته شده است، اما تدابیر اجرایی و اجتماعی قابل اتکاء برای تحقق هدفهای پیشبینیشده، غیرمؤثر و یا مفقود است. سازوکارهایی که میتواند شکل موجود حکمرانی آب را اساساً متحول کند، مانند ارتباطات شبکهای و داوطلبانه و توافقات و سازوکارهای اقتصادی، اگر هم کاملاً مفقود نباشند، بسیار ضعیف و جزیرهای هستند.