مسئله چند جانبه بودن آب
از آنجایی که اخیراً جامعه ایرانی با مسائلی از قبیل بحران کم آبی، "سیاسی شدن آب" و شکاف های اجتماعی سیاسی منتج از آن مواجهه شده است. این نوشتار بنا بر ماهیت سیاستی بودن آن، در پی پروبلماتیز کردن مسئله آب در دو سطح سیاست گذاری کلان و خرد است.
مسئله آب به همان میزان که امری طبیعی و مهندسی تصور می شود؛ امری اجتماعی و سیاسی نیز هست.
چکیده
استدلال نهایی این است که مسئله آب در ایران بیشتر پیامد دیالکتیک ساختار عاملیتی است که سیاست های اقتدارگرایانه را شکل داده است که در طول چند دهه گذشته بحران های سیاسی اجتماعی را نیز دامن زده است. زیرا این سیاست ها در چارچوبی اقتدارگرا تعریف شده اند. نتیجه چنین سیاست هایی برای جامعه ایرانی بازتولید مخاطراتی بوده است که نظام سیاست گذاری را با بحران ناکارآمدی مواجه کرده است. جامعه ایرانی در حالی که هزینه های سیاست گذاری اقتدارگرایانه را می پردازد؛