تغییر اقلیم در حوضه دریاچه ارومیه و فقدان مدیریت یکپارچه منابع آب - بخش اول
دریاچه ارومیه در سالهای 2000 و 2010 و 2014 - ماهواره لندست - تصویر با ریزولوشن بالا
روند تشدیدیِ کاهش سطح آب دریاچه ارومیه موجب بروز اولین نشانههای بحرانهای جدیِ زیست محیطی، اقتصادی، اجتمایی و... شده است. از این نظر، تحقیق حاضر با تعریف مفاهیم مهم و مرتبط در چند حوزهی درگیر با مسئله خشکسالی و پس از بیان کلیِ تاریخچه، موقعیت و در مجموع خواندن شناسنامهی دریاچه ارومیه، تلاش به ترسیم شمایی کلی از روند تغییرات مهم این دریاچه از دو دههی گذشته به عنوان مبداء تغییرات، تا به امروز کرده و سپس با بررسی عوامل بروز این بحران چه در بخش انسانی، تحت عنوان مدیریت منابع آبی و چه در حوزه اقلیمی تحت عنوان تغییر اقلیم، سعی در بدست دادن تصویری روشن از این رخداد مهم مینماید. و در پایان راهکارهای پیشِرو و عوامل لازم الاجرا چه کوتاه مدت به عنوان راهکارهای قابل پیاده سازی با سیستم مدیریتی حاضر و چه بلند مدت به عنوان روش اصلی و نقطه هدف اصلاح مدیریت منابع و در اینجا مدیریت منابع آب، را جهت کنترل و احتمالا احیای این زیست بوم حیاتی منطقه بیان خواهد داشت.
مقدمه:
اگر با بهرهگیری از علوم مدیریت منابع آب، استفاده از منابع جنگلی و غیره در دهههای گذشته مبتنی بر اصول توسعه پایدار میبود، شاهد یک بیابانزایی گسترده در کشور نبودیم. در خشکسالیهای طبیعی که در تاریخ 6 هزار ساله ایران همواره تکرار شده است، معمولا دورههای ترسالی و خشکسالی در کنار هم دیده میشوند؛ تنوع گونهای ایران مرهون همین دورهها است اما امروز نه تنها ایران، بلکه جهان شاهد رشد پدیده بیابانزایی به دلیل عملکرد غلط بشر است.
بر اساس آمارهای ثبت شده، پایین رفتن تراز سطح آب دریاچه ی ارومیه از ابتدای آخرین دوره خشکسالی در حوضه آبریز ارومیه، یعنی حدود 15 سال گذشته آغاز شده و این روند تا به امروز که کاهش چشمگیر ذخیره آبیِ این دریاچه به یک بحران زیست محیطی تبدیل گشته به شکلی تصاعدی ادامه پیدا کرده است. و این درحالی است که حوضه ارومیه در طی سالیان دور بارها چنین کاهش بارندگی و یا به عبارتی خشکسالی را تجربه کرده است. خشک شدن روخانهها بستر آنها را به کانونی برای گرد و غبار تبدیل میکند. با خشک شدن دریاچه ارومیه به دلیل آنکه جهت وزش باد در ایران غرب به شرق است، تا مدتها شاهد گرد و غبار به همراه ذرات نمک در کشور خواهیم بود و این تنها یکی از پیامدهای بحران پیشرو است.
در اینجا سعی شده با استفاده از آمار و ارقام معتبر و مقالات و منابع علمی، علت و یا علل بروز این فاجعه بررسی گردد و سپس به شرح راهکارها برای بازسازی و کنترل این بحران پرداخته شود. اما به الزام، ابتدا و بعد از آوردن مقدمهای درباره ی دریاچه ارومیه تعاریف مرتبطی در همین زمینه، همچون تغییر اقلیم، مدیریت یکپارچه منابع آب و خشکسالی... را مرور خواهیم کرد، سپس به بررسی موشکافانه این موضوع خواهیم پرداخت.
تغییر اقلیم:
آنچه که امروز ذهنها را به خود مشغول ساخته است، بحران کم آبی است؛ افزایش جمعیت از یک سو و استفاده بی رویه از منابع آب از سوی دیگر جوامع بین المللی را از لحاظ تامین منابع آبی در فشاری مضاعف قرار داده است. در حال حاضر، بسیاری از کشورهای جهان خشکسالیهای کم سابقهای را به واسطه تغییرات گسترده اقلیمی و همچنین از بین رفتن سفرههای آب زیر زمینی تجربه میکنند.
بیش از سه دهه است که موضوع تغییر اقلیم در سطح جهانی مطرح شده و بررسی تاثیر تغییرات آب و هوایی و روند تدریجی گرم شدن زمین بر استراتژی توسعه در حوزههای مختلف، بیش از پیش در کانون توجه دولتمردان و مراجع علمی قرار گرفته است. از منابع آب و حوزه انرژی گرفته تا کشاورزی، منابع غذایی، بهداشت، جنگلها و رویدادهای طبیعی نظیر سیل و طوفان میتوانند از تغییرات آب و هوایی تاثیر بپذیرند و از این رو ضروری است که پیامدهای این پدیده در برنامه ریزیهای بلندمدت این حوزهها مد نظر قرار گیرد.
اقلیم به عنوان متوسط شرایط آب و هوایی در منطقه خاص و معین توصیف میشود و تغییر اقلیم عبارتست از تغییر معنیدار در متوسط دادههای هواشناسی در طی یک دوره زمانی. این پدیده دارای دو منشاء طبیعی و انسانی است. منشاء طبیعی آن دورههای تناوبی نجومی و تغییر در میزان انرژی خروجی از خورشید (ناشی از اختلالات خورشیدی) و منشاء انسانی آن نیز تولید گازهای گلخانهای میباشد. به عبارتی تغییر اقلیم، هر تغییر مشخص در الگوهای مورد انتظار برای وضعیت میانگین آب و هوایی، که در طولانی مدت در یک منطقه رخ بدهد میباشد.
بسیاری از تغییرات در سیستمهای اقلیمی در یک منطقه با تأخیر رخ میدهند. زیرا سیستم اقلیمی کرهی زمین بسیار بزرگ است و به کندی حرکت میکند و به ورودیها با تأخیر پاسخ میدهد. برای مثال یک سال خشکسالی تنها سبب کاهش آرام سطح دریاچهها یا خشک شدن حاشیه زمینهای هموار میگردد. در سالهای بعدی این شرایط ممکن است با کاهش بارش منجر شود که احتمالاً به یک سال خشک تر دیگر منجر میگردد. وقتی که نقطهی بحرانی بعد از چند سال فرا میرسد، کل سیستم ممکن است به صورت دیگر تغییر کند و این حالت در هر صورت به توقف بارش منجر میشود.
بیشتر اَشکال نوسان پذیری داخل یک سیستم اقلیمی را میتوان به شکل پسماند محسوب نمود، به این مفهوم که وضعیت جاری اقلیم نه تنها بیانگر ورودیهای آن بلکه تاریخچه چگونگی پیدایش و رسیدن به این مرحله در آن میباشد. مثلاً، یک دهه شرایط خشکسالی میتواند موجب نابودی دریاچهها، خشک شدن کامل دشتها و توسعه کویرها شود. در عوض، این شرایط میتواند به بارشهای کمتر در سالهای جاری بینجامد... بطور خلاصه، تغییر اقلیمی میتواند یک فرایند دائمی باشد زیرا جنبههای گوناگون محیطی با نسبتهای متفاوت و به طرق گوناگون نسبت به نوساناتی که ناگزیر روی میدهد، پاسخ میدهند.
تغییرات آب و هوایی (گرم شدن کره زمین) موجب تغییر در توزیع زمانی و مکانی بارش و همچنین میزان و نوع آن (برف یا باران)، تغییر در میزان بزرگی سیلابها، تغییر در میزان آورد سالیانه، تغییر در ماههای محتمل وقوع سیلابهای حداکثر، تغییر در کیفیت آبها، تغییر در میزان تبخیر و همچنین میزان تغذیه سفره آبهای زیرزمینی خواهد شد.
همچنین افزایش دمای زمین، هم میزان بارش برف را کاهش داده و هم زمان ذوب آن را از فصل بهار به فصل زمستان تغییر خواهد داد که این مساله بر الگوی فصلی جریان آب رودخانهها تاثیر میگذارد. در واقع در اثر این پدیده، مکانیزم طبیعی که تضمین کننده توزیع متوازن و تدریجی آب در ماهها و فصول مختلف سال است، به مرور کمرنگ و جای خود را به بارشهای شدید باران، رگبار و سیلابهای ناگهانی خواهد داد. به عبارت دیگر حجم روانابها در فصل زمستان افزایش یافته و در فصول خشک مثل تابستان، بدلیل عدم تغذیه مناسب آبهای زیرزمینی، جریان آب سطحی و سطح آب زیرزمینی به شدت کاهش خواهد یافت.
تغییر اقلیم کره زمین که تا اواخر قرن بیستم به عنوان یک فرضیه علمی مطرح بود امروز به عنوان یک واقعیت تلخ که اثرات زیانبخشی بر محیط زیست دارد مطرح میشود.تغییر اقلیم و افزایش گرمایش جهانی باعث گسترش و تداوم خشکسالیها، غیر یکنواختی بارش و در نهایت تاثیر منفی بر منابع آب است. مجمع جهانی اقتصاد اعلام کرده است که طی بیست سال آینده تمدن با ورشکستگی آبی مواجه میشود ،کمبود بارش به اندازهایست که تولید جهانی مواد غذایی به شکست میانجامد. تغییر اقلیم باعث شد که استرالیا پس از 12 سال خشکسالی در حوضه رود موری دارلینگ شاهد نابودی کامل کشاورزی در این منطقه باشد. لازم نیست به این نقطه برسیم تا عمق بحران را درک کنیم و به اتخاذ راه حل بپردازیم، کافی است بدانیم در حال حاضر تغییر اقلیم و خشکسالی در شُرُف اثر گذاری بر منابع آب مناطق خشک شامل آسیا ،آفریقا، خاورمیانه و قسمت هایی از آمریکا و اروپاست.
با این اوصاف به نظر میرسد راهکار و یا مکانیزمِ جایگزینی که میتواند عدم توازن مکانی و زمانی بین منابع و مصارفِ آب را تعدیل نماید، احداث سدهای مخزنی جهت ذخیره آب در فصول پرآب و توزیع تدریجی آن در فصول خشک میباشد.
تازه ترین تحلیلهای شورای بین الدول تغییر آب و هوا نشان میدهد که افزایش 1/5 تا 4/5 درجه سانتیگرادی دما میتواند سبب افزایش میانگین بارش جهانی به میزان 3 الی 15 درصد گردد.
برای مثال بررسی دادههای بلندمدت ایستگاههای هیدرولوژی در کشور ایران نشان میدهد که 40 تا 50 درصد حجم آورد سالیانه رودخانههای کشور به صورت سیلاب جاری میشوند و دبی سیل هر رودخانه حدود 20 تا 50 برابر دبی متوسط سالانه رودخانه می باشد. این بررسیها همچنین حاکی از این است که دبی حداکثر لحظهای، در اغلب ایستگاههای آبسنجی افزایش یافته، ولی مجموع آوردِ سالانه کاهش یافته است. (حمادی، 1389)
در این زمینه همچنین بررسیهای صورت گرفته در خصوص تاثیر تغییرات اقلیمی بر بارش و رواناب حوضه کارون بزرگ بر اساس دو مدلHadCm3 و CSIRO و تحت سناریوهای مختلف تولید گازهای گلخانهای، حاکی از آنست که در بحرانی ترین حالت، حداکثر 2/2 درجه سانتیگراد افزایش دما و 6/4 درصد کاهش بارندگی، در سی سال آینده در حوضه کارون پیش بینی میشود. درصد تغییرات دبی در فصول مختلف سال نسبت به دوره مبنا در حوزه کارون، برای دو دوره آتی 25 ساله از 2025-2000 و 2050-2025 شبیه سازی شده که نتایج مذکور حاکی از افزایش رواناب زمستانه و کاهش رواناب در سه فصل دیگر است. با ترکیب درصد تغییرات بدست آمده از مطالعات فوق، با آمار دوره مبنا مشخص گردید که در بحرانی ترین حالت، در ایستگاههای بارز،خرسان3، پل شالو و کارون4 حداکثر بین 8.5-7 درصد، کاهش رواناب سالانه برای دوره 2050-2025 قابل پیش بینی میباشد. همچنین مطالعه مشابهای که صورت گرفته، حکایت از کاهش حدود 10 درصدی دبی برای دوره 205-2021 و کاهش حدود 13 درصدی دبی برای دوره 2100-2071 دارد.
به عبارتی گرم شدن زمین در حوضه مذکور، ضمن کاهش حداکثر 8 درصدی کل آورد سالانه، موجب افزایش احتمال وقوع سیلابهای ناگهانی و مخرب خواهد شد که از این زاویه نیز پدیده تغییر اقلیم و افزایش گرمای زمین، ضرورت ساخت سد به منظور مهارسیلابها و کاهش خسارات و همچنین بهره برداری بهینه و برنامه ریزی شده از آب ذخیره شده را دو چندان مینماید. (حمادی، 1389)
بر اساس مطالعات دفتر تغییرات آب و هوایی سازمان حفاظت محیط زیست ایران در بررسی تاثیر دما و همچنین رشد سالانه جمعیت بر میزان مصرف آب در شهرهای بزرگ ایران حاکی از اینست که با فرض افزایش دما در حدود 2 درجه و رشد جمعیت تا سال 2020، میزان نیاز آبی سالانه این کلان شهر به 1/78 میلیارد مترمکعب، یعنی حدود دو برابر میزان فعلی خواهد رسید.
همچنین بالا رفتن درجه حرارت منجر به افزایش تقاضا برای آب کشاورزی میگردد چرا که افزایش دما موجب افزایش تبخیر و در نتیجه سبب کاهش رطوبت خاک و افزایش نیاز آبی گیاهان میگردد. بررسیها نشان میدهد افزایش دو درجهای دما باعث افزایش 30 درصدی نیاز آبی جهت آبیاری اراضی تحت کشت خواهد شد.
بر اساس گزارشات منتشر شده توسط دفتر تغییرات آب و هوایی سازمان حفاظت محیط زیست ایران، حدود 78 درصد از کل انتشار گازهای گلخانهای در کشور (که اصلیترین عامل گرمایش زمین محسوب میگردد)، مربوط به بخش انرژی است که نیمی از این میزان ناشی از عملکرد نیروگاههای حرارتی میباشد. در نتیجه همانگونه که در مستندات مذکور نیز تاکید شده، یکی از مهمترین اقدامات اجرایی و برنامههای عملی جهت تطبیق و مقابله با پدیده گرمایش، توسعه استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، ازجمله افزایش سهم انرژیهای برقابی میباشد.
تغییر اقلیم و ارتباط آن با مدیریت منابع آب:
تغییر اقلیم آنچنان که در ابتدا به نظر میرسد یک فرایند صرف ماکرو نیست و با شرح این بیان ارتباط آن با مدیریت منابع آب بیشتر روشن میگردد:
آبیاری و کشاورزی اصولاً باعث تغییر محیط میشود. مثلاً میزان آب ورودی و خروجی از یک مکان خاص را تغییر میدهند. این فعالیتها همچنین میتوانند با تاثیرگذاری بر پوشش زمین و تغییر مقدار نور خورشید که جذب میشود، بازتابش ناحیهای آن را دستخوش تغییر سازند.
برای مثال شواهدی موجود است که تایید میکند اقلیم یونان و دیگر کشورهای حوزه مدیترانه دائماً در اثر تخریب جنگلها بین سال 700 قبل از میلاد تا زمان میلاد تغییر کرده است (چوب این جنگلها برای ساختن کشتی، ساختمان و به عنوان سوخت استفاده میشد)، که در نتیجه آن اقلیم جدید در منطقه عمدتاً داغ تر و خشک تر شده و گونههای درختی که در دنیای باستان برای ساختن کشتی بکار میرفته دیگر در این ناحیه یافت نمیشوند.
در یک تحقیق که بررسی روند تغییر چهار پارامتر هواشناسی به صورت ماهانه در سه منطقه از ایران طی مدت 54 سال مد نظر بود، پارامترهای هواشناسی مورد مطالعه شامل دما، رطوبت نسبی، سرعت باد و بارندگی و در مناطق تبریز، مشهد و شیراز مورد پایش قرار گرفت. انتخاب این مناطق به صورتی انجام شده که پراکنش جغرافیایی در سطح گستردهای به اندازه ی یک کشور رعایت شود. در این تحقیق از سه روش و آزمون آماری من کندال، انحراف تجمعی و تحلیل رگرسیون برای بررسی روند متغیرهای هواشناسی از سال 1951 تا 2005 استفاده گردید. نتایج نشان داد که در هر منطقه تغییرات معنی داری وجود دارد به این صورت که در منطقه مشهد پارامتر دما روند افزایشی و رطوبت نسبی روند کاهشی، در منطقه شیراز رطوبت نسبی و سرعت باد روند کاهشی و در منطقه تبریز بارندگی و رطوبت نسبی روند کاهشی دارند. بقیه پارامترهای مورد مطالعه در این مناطق روند محسوس و معنی داری از خود نشان ندادند. (خردادی، 1386)
در سالهای اخیر توجه بسیاری از دانشمندان محیط زیست به مسئله گرم شدن تدریجی هوا و اثراتی که این پدیده بر محیط زیست دارد جلب شده است. بخصوص اینکه گرم شدن هوا بیشتر در مناطقی محسوس است که با خشکسالی نیز مواجه میباشند. هر چند هنوز تعدادی از متخصصان هوا و اقلیم شناسی اتفاقاتی را که در یکی دو دهه گذشته در رابطه با افزایش دمای هوا و یا به عبارتی تغییر اقلیم در گوشه وکنار دنیا رخ داده است موضوعی گذرا و غیر پایدار میدانند، اما تعداد زیادی از دانشمندان نیز بر این عقیده اند که بشر به لحاظ محیط شناسی وارد دوران جدیدی از گرم شدن هوا شده است و باید خود را برای رویارویی با آن آماده کند. مهم ترین عاملی که برای گرم شدن تدریجی هوا ذکر میشود حبس شدن انرژی تابشی خورشید در اتمسفر بوسیله گازهایی است که غلظت و تراکم آنها در اتمسفر طی سا لهای گذشته و بخصوص 50 سال اخیر بتدریج افزایش یافته است. مهمترین گازهایی که در اتمسفر باعث حبس شدن انرژی خورشید شده و به نام گازهای گلخانهای معروف می باشند عبارتند از: دی اکسید کربن و گازهای کربنه موسوم به کلرو فلور، اکسید نیتروژن، بخار آب...
با وجودی که وارد شدن گازهای گلخانهای به اتمسفر در تمام نقاط دنیا یکسان نبوده و نقش برخی کشورهای صنعتی مانند امریکا و ژاپن و کشورهای اروپایی در آلوده کردن اتمسفر به مراتب بیش از کشورهای غیر صنعتی که اغلب بر تولیدات کشاورزی متکی هستند میباشد ولی از آن جایی که هوا درچرخه عمومی اتمسفر قرار میگیرد این گازها به تمام نقاط دنیا منتقل شده و چه بسا کشورهایی را که ممکن است در عمل هیچ نقشی در افزایش گازهای گلخانهای اتمسفر نداشته باشند بیشتر تحت تأثیر قرار دهد. مهمترین تأثیر مستقیم افزایش گازهای گلخانهای را میتوان وقوع خشکسالیهای توأم با افزایش درجه حرارت دانست که اثر آن بر کشاورزی بسیار زیانآور است. تغییر شکل نزولات جوی، تغییر زمان وقوع و شدت بارشها و وقوع سیلابهای ناگهانی نیز از دیگر عوارض آن بشمار میروند.
متأسفانه افزایش دما در سطح کره زمین به صورت یکنواخت نخواهد بود بلکه پیش بینی میشود افزایش دما در عرضهای جغرافیایی میانی و بالای کره زمین در مقایسه با نواحی حارهای دو برابر باشد. لذا آنچه برای ما به عنوان کشوری خشک و نیمه خشک که در منطقه اقلیمی و جغرافیایی خاصی از کره زمین واقع بوده و مسئله آب در رأس مشکلات توسعه کشاورزی قرار دارد حائز اهمیت است پیامدهای ناشی از گرم شدن هوا و توأم شدن آن با وقوع خشکسالیها و نقش آنها بر مصارف آب و تولیدات کشاورزی است. نگاهی به وضعیت افزایش نیاز آبی در سا لهای اخیر در برخی نقاط کشور مانند خراسان، فارس و تبریز این مسئله را به خوبی تبیین می کند.
خشکسالی در ایستگاه تبریز در طی دوره آماری 1962-2005 در یک تحقیق با استفاده از شاخص RDI مورد مطالعه قرار گرفته است. این شاخص بر خلاف سایر شاخصهای خشکسالی از تبخیر-تعرق پتانسیل استفاده میکند. بنابراین قادر است خشکسالی را با دقت و اطمینان بیشتری برآورد کند. بررسی تحقیقات انجام شده نشان می دهد که همبستگی مثبت و معنی داری بین تغییرات دمایی تبریز و کره زمین وجود دارد به طوری که در سالهای آینده متوسط دمای تبریز به 6/16 درجه سانتیگراد خواهد رسید. نتیجه بررسی خشکسالی با استفاده از RDI استاندارد شده نشان می دهد که در تبریز زمان افزایش دما مصادف با آستانههای منفی شاخص خشکسالی است که بیانگر تشدید خشکسالی در سالهای اخیر می باشد. (کرمی، 1388)
و یا در تحقیقی دیگر در کشور مشخص شد با توجه به تعامل اقلیم و محیط زیست، تغییرات اقلیمی اثرات قابل توجه مثبت و منفی بر زیست بوم به خصوص زیست بومهای کشاورزی دارد. برای مدیریت هر چه بهتر منابع به خصوص منابع آب، ضرورت دارد وقوع تغییرات اقلیمی و میزان تأثیرگذاری آن بر زیست بوم کشاورزی شناسایی گردد. سنجش از دور این امکان را فراهم میآورد که ضمن بررسی همزمان سطوح وسیع، با استفاده از تصاویر متوالی یک چهارچوب زمانی و مکانی مناسب برای بررسی رفتار هیدرولوژیکی زیست بو مها بوجود آید. بدین منظور با استفاده از 696 تصویر همزمان دما و بارش ماهانه در سطح کشور به بررسی تغییرات زمانی و مکانی این عوامل اقلیمی به عنوان مهمترین و تأثیر پذیرترین عوامل اقلیمی از تغییرات جهانی آب و هوا اقدام شد. تصاویر مورد استفاده مطابق انتظار تغییرات مکانی عوامل مزبور را نشان داد که متأثر از خصوصیات جغرافیایی و توپوگرافیکی کشور و جهت ورود تودههای جوی میباشد. اما برای بررسی تحلیل سریهای زمانی بارش و دما از آزمون mann-kendal استفاده گردید. روند تغییرات زمانی نشان داد که در تمامی کشور روند صعودی دمای میانگین ماهانه مشاهده میشود که حاکی از گرم شدن تدریجی هوا و تأثیر بر ذخایر آبی اعم از مایع و جامد می باشد. تغییرات بارش نیز در سطح کشور در سطوح مختلف معنیدار بود. در نواحی شمال- شمال غرب و جنوب- جنوب شرق روند نزولی بارش ماهانه مشاهده شد که ضرورت برنامهریزی منابع آب مبتنی بر تکیه بر اثرات تغییرات اقلیمی را مورد تاکید قرار می دهد. (شفقتی، 1389)
پس خشکسالی یک پدیده جهانی و عمومی نیست که تمام سرزمینهای کره خاکی را فرا گیرد بلکه یک مسئله منطقهای است که گاه چندین کشور را در بر میگیرد. این پدیده هم از نظر فراوانی وقوع و هم از نظر میزان خساراتی که در ممالک مختلف جهان به بار میآورد در صدر بلایای طبیعی قرار دارد و به این علت شناخت آن دارای اهمیتی وافر است.
فرایند تغییر اقلیم به ویژه تغییرات دما و بارش مهمترین بحث مطرح در قلمرو علوم محیطی می باشد. تغییر اقلیم به دلیل ابعاد علمی و کاربردی (اثرات محیطی، اقتصادی- اجتماعی) آن از اهمیت فزایندهای برخوردار است، چرا که سیستمهای انسانی وابسته به عناصر اقلیمی مانند کشاورزی، صنایع و امثال آن بر مبنای ثبات و پایداری اقلیم طراحی شده و عمل مینمایند.
در حوضه علوم مدیریت منابع آب، مطالعات متعددی روی تاثیرات بالقوه تغییر اقلیم بر منابع آب شامل تاثیر روی کمیت آب، هیدرولوژی و تقاضای آب انجام شده است. با استفاده از دادههای جهانی موجود در قرن گذشته مشخص شده است که اگر دمای کره زمین به میزان 1 درجه افزایش یابد رواناب در مقیاس جهانی 4 درصد افزایش مییابد. در مطالعهای بر روی رودخانه میزوری آمریکا مشخص شد که تغییر اقلیم موجب کاهش جریان رودخانه به میزان 6 تا 34 درصد خواهد شد. کامگا گزارش داد که افزایش دما به میزان 1 و 3 درجه و تغییر در مقدار بارش به میزان 4 و 13 درصد منجر به تغییراتی در جریان سالانه رودخانه به ترتیب به میزان 3 و 18 درصد در منطقه ساحلی کامرون میگردد. در این مطالعات مشخص شد کاهش 30 درصدی در مقدار رواناب را بر اثر کاهش 10 درصد در مقدار بارش پیشبینی کردند. در حالی که افزایش 5 درصد دما کاهش رواناب به میزان کمتر و 15 درصد را به همراه داشته است. در جایی تأثیر سناریوهای تغییراقلیم بر دبی جریان در 12 حوضه را مورد مطالعه قرار دادند. نتایج مطالعه آنها دلالت بر کاهش جریان و افزایش شدت سیلاب و خشکسالی دارد. و نیز در مطالعهی گوساین و همکاران برای شبیه سازی اثرات روند تغییرات اقلیمی گذشته در حوضه سن جاکینتو تگزاس از مدل SWAT استفاده کردند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که افزایش جریان رودخانه میتواند سیلابی شدن بیشتر را به همراه داشته باشد این در حالی است که فراوانی جریانهای نرمال و جریانهای کمینه کاهش یافته است.
مطالعات ذکر شده نشان میدهد که فرآیندهای هیدرولوژیکی حوضه تا چه حد میتواند به تغییرات بارندگی و دما حساس باشد و مهمتر اینکه این حساسیت به طور قابل توجهای از منطقهای به منطقه دیگر متفاوت میباشد. در مجموع با توجه به شرایط خاص آب و هوایی شمال غربی ایران و حوضه ارومیه تاکنون مطالعات کمی در خصوص پتانسیل تاثیر تغییر اقلیم بر خصوصیات هیدرولوژیکی حوضه دریاچه ارومیه انجام نشده است. از این رو تحقیق در خصوص تاثیر تغییر اقلیم بر شرایط هیدرولوژیکی حوضه در درک و پیش بینی جریان رودخانه حائز اهمیت بوده و نقش مهمی در مدیریت منابع آب حوضه دارا می باشد. همچنین استفاده از سناریوهای مختلف تغییر اقلیم برای تعیین دامنه تغییرات رواناب، در تعیین میزان عدم قطعیت منابع مختلف کارا میباشد.
مهمترین اثراتی که تغییرات اقلیمی میتواند برروی مدیریت منابع آب داشته باشد شامل موارد زیر میباشد: منابع آبهای سطحی و زیرزمینی، مدیریت سیلابها و خشکسالیها، الگوهای کشت، سیستمهای زهکشی اراضی کشاورزی و فاضلاب شهری و روستایی، کیفیت آب رودخانهها، دریاچهها، کانالهای آبیاری و سفرههای آب زیرزمینی.
مدیریت اراضی پست ساحلی به خصوص در نواحی دلتایی یکی از مهمترین و اساسی ترین جنبههای طراحی و بهره برداری از سیستمهای منابع آب تضمین تأمین آب از طریق تعدیل دورههای خشک (کم آبی) و تر (پر آبی) است.
در برنامه ریزی منابع آب معمولاً مهندسین هیدرولوژی دبیهای سالانه، فصلی، ماهانه و در برخی مواقع روزانه را مورد استفاده قرار میدهند. غالباً ضوابط طراحی مخازن و تعیین منحنیهای فرمان بهرهبرداری بر بهرهگیری از دادههای مشاهده شده در گذشته استوار میباشد به عبارت دیگر، اطلاعات گذشته ابزار کلیدی را برای پیش بینیهای آینده تشکیل میدهند. بررسیهای انجام شده و تجربیات موجود نشان داده برخی از فنون کنونی تحلیلهای هیدرولوژیکی و مدیریت منابع آب نمیتواند در شرایط وقوع تغییرات اقلیمی به نحو موفقیتآمیزی برای ارزیابی عمر مفید تأسیسات هیدرولیکی موجود و با تأسیسات جدید به کار گرفته شود. به هر حال با دانش و معلومات امروزی پیش بینی پتانسیل اثرات اقلیمی نمیتواند از یک تخمین فراتر رود ولی میتوان حساسیت هریک از عوامل مختلف مدیریت آب را در مقابل تغییرات اقلیمی به شکل قابل قبولی مطرح نمود.
یک معمای بزرگ تأثیرات تغییرات اقلیمی دایرهای شکل خواهد بود. بدین معنی که هم از بارندگی، رطوبت خاک، پوشش گیاهی و نحوه کاربری اراضی تأثیر میپذیرد و هم بر آن تأثیر میگذارد. تنها وقتی میتوانیم براهمیت روابط دوگانه فوق واقف شویم که برچرخه هیدرلوژی وقوف کامل یابیم. به تدریج که بر دانش ما افزوده میشود، پیش بینیهای نامطمئن، مطمئن و کاملتر خواهند شد. بخشی از از قطعات این پازل از پازل تغییرات اقلیمی، مانند کنار گذاشتن اجزاء پژوهشهای کوچک ولی کاملاً تخصصی به دست میآیند. قطعات بزرگتر را تنها کسانی میبینند که از یک شیوه چند رشتهای استفاده کنند. هیچ یک از رشتههای علوم و هیچ مؤسسه و کشور به طور انفرادی نمیتواند کلید معما را در دست داشته باشد. برای دیدن تصویر جهانی، به کوششی دسته جمعی و بیسابقه نیاز است.
برنامه بین المللی هیدرولوژی (آبشناسی) از طریق مطالعات برروی فرآیندهای آب و نقش آنها در چرخه بزرگتر هیدرولوژی و به کمک عملیات مشترک بینالمللی نظیر برنامه جهانی اقلیم و برنامه بین المللی ژئوسفر- بیوسفر، دست به همکاری زده است. بیشتر مؤسسات ملی و بین المللی در جنبههای مختلف فعالیت میکنند:
نقش ابرها که بر شدت تغییرات اقلیمی تأثیر میگذارند، و اقیانوسها که بر زمان و الگوی تغییرات اقلیمی تأثیر میگذارند، نقش چرخه بیو ژئوشیمیایی، نقش گازهای طبیعی و مصنوعی و نقش تبادلات بین پوشش گیاهی، جنگلها، خاک، آب و جو... همگی این پدیدهها برهیدرولوژی، طبیعت و میزان تغییرات اقلیمی و پیامدهای آن بر روی انسان مطالعه میکنند. علوم مختلف دیگری همچون علوم دریایی، زمین شناسی، بوم شناسی، آموزشهای زیست محیطی و علوم اجتماعی و... نیز درحل پازل از طریق پرکردن اجزاء آن فعالیت میکنند.
تأثیر عناصر و عوامل مختلف اقلیمی بر منابع آب:
1- تأثیر الگوهای فشار و باد (گردش عمومی هوا) بر منابع آب:
اگر سراسر کرهی زمین تنها از خشکیها یا آبها تشکیل میشد، گردش عمومی هوا شرایط بسیار متفاوتی نسبت به امروز داشت ولی میدانیم بخش اعظم کره زمین را آبها و بقیهی آن را خشکیها تشکیل میدهند. بررسی شرایط و ویژگیهای آب به دلایل مختلف حائز اهمیت است، زیرا آب نسبت به هوا بسیار آرام سرد و یا گرم میشود و ظرفیت گرمایی آن نیز تفاوت و نوسان آن کم است. وسعت زیاد دریا و اقیانوسها تغییراتی را در ویژگیهای اقلیمی یک منطقه ایجاد مینماید. آبها و خشکیها بر یکدیگر تأثیر میگذارند که برحسب عرضهای مختلف جغرافیایی نتایج و آثار متفاوتی دارد. دراطراف دریاها بویژه دریای مدیترانه دردوره سرد سال بعضی از رودها پر آب بوده و در منطقه معتدله در فصل بهار و پاییز با طغیان آب و خطر سیل مواجی میشوند و بعلت میز ان تبخیر کم و ناچیز تأثیرات مهمی در منطقه دارند. سفرههای آب زیرزمینی نیز که بر اثر نفوذ نزولات جوی آب رودها در اعماق زمین تشکیل میشوند، به عنوان یکی از منابع آبی تحت تأثیر فرایندهای جوی به ویژه نوسانات فشار و باد قراردارند.
تأثیر الگوهای فشار برروی آب دریاها واقیانوسها به ایجاد جریانهای دریایی منجر میشود که از استوا به سمت عرضهای جغرافیایی بالا، جریانهای آب گرم و از قطب به سمت استوا، جریانهای آب سرد را در هر یک از اقیانوسهای آرام و اطلس شمالی و جنوبی ایجاد میکنند.
2- تأثیر درجه حرارت بر منابع آب:
بخشی از نور خورشید که برسطح آب میتابد، جذب و بقیه ی آن منعکس میشود. انرژی جذب شده، ظرفیت گرمایی آب دریاها و اقیانوسها را افزایش میدهد. بنابراین تغییرات درجه حرارت آب، طی شبانه روز بسیار ناچیز میباشد. دمای پهنههای آب اقیانوسها، دریاها، دریاچهها، درعرضهای مختلف جغرافیایی تا 30 درجه سانتی گراد متفاوت است. از نظر جذب و دفع گرما اقیانوسها و خشکیها با یکدیگر اختلاف زیادی دارند و ظرفیت گرمایی آب بیش از خشکی است.
3- تأثیر تبخیر و تعرق بر منابع آب:
یکی از پدیدههای مهم و مؤثر در چرخه آب و اقلیم شناسی تبخیر و تعرق است که در عرضهای مختلف جغرافیایی با توجه به تغییرات دما میزان آن متفاوت میباشد. طی فرایند تبخیر، آب از سطح خاک اقیانوس و دریا به حالت بخار درآمده و به جو باز میگردد. تعرق نیز فرایندی است که طی آن آب از اندامهای گیاهان بخار شده و به جو منتقل میشود میزان تبخیر و تعرق با میزان تابش نور خورشید، درجه حرارت هوا، سرعت و تلاطم باد تراکم پوشش گیاهی، مشخصات گیاه، ترکیبات آب، حجم و وضعیت پهنههای آن در ارتباط است.
بیشترین میزان تبخیر از سطح آزاد آبها به وقوع میپیوندد، علاوه بر آن تبخیر از سطح خاک مرطوب نیز صورت میگیرد که نقش آن در کشاورزی و آبیاری مزارع حائز اهمیت است.
4- تاثیر بارش و رطوبت بر منابع آب:
کلیه فعل انفعالات فرایندهای جوی شامل تشکیل ابر، میعان بخار آب، تراکم، انجماد که در تشکیل بارش نقش دارند، تقریباً در 5 کیلومتری زمین شکل میگیرند. رطوبت موجود درهوا یکی از عوامل مهم چرخه آب و به عنوان یک عامل مهم در فرایند ایجاد بارش اهمیت دارد. میزان بارش تابع شرایط و وضعیت مناطق، الگوهای فشار و نوسان درجه حرارت میباشد.
در مناطق معتدله با داشتن چهار دوره مشخص اقلیمی، توزیع بارندگی از نظر زمانی و مکانی تقریباً منظمتر و مشخصتر میباشد و به سبب پوشش گیاهی متراکم، ضریب فرسایش خاک نیز نسبت به مناطق خشک یا گرم، ناچیز است. وجود دورههای دائمی نشان دهنده رژیم بارانی و برفی است و منطقه از نوعی اعتدال برخوردار است. در برنامهریزیهای منطقهای مربوط به آب، سدسازی، پل سازی، امور مختلف آبیاری، ایجاد شبکه فاضلاب، ایجاد سیل بند، پیش بینی خشکسالیها یا ترسالیها، باید دقت کافی به عمل آید.
5- نقش بحرانها و مخاطرههای اقلیمی بر منابع آب:
مخاطرههای طبیعی، رخدادهای محیطی هستند که باعث ایجاد خسارت در بیوسفر میشوند امنیت زندگی را تهدید نموده و رفاه و آسایش انسان را با مخاطره مواجه میسازند. میزان خسارت ناشی از آن تابع برنامههای توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی است. رخداد بحران و مخاطرههای طبیعی با توجه به مدت، شدت، وسعت و فراوانی آن دارای تقسیمات متفاوتی است. مخاطرههای محیطی به دو دسته تقسیم میشوند، یک دسته منشأ طبیعی داشته که خود میتواند به دو زیر گروه، با منشأ نیروهای بیرونی و درونی تقسیم شود یک دستهی دیگر معلول برنامه ریزیها و فعالیتهای انسانی است و دراثر عدم برنامهریزیهای صحیح و شناخت دقیق محیط ایجاد میشود. حداقل درجه حرارت، منجر به ایجاد یخ بندان و درنهایت مختل شدن بعضی برنامهها میشود. رخداد تگرگ، طوفانها و بورانهای سهمگین علاوه بر زیانهای جانی- مالی باعث تغییر سطح آب دریاها شده بالا آمدن سطح آب دریاها میشود. شرایط گرمایشی باعث آب شدن یخهای قطبی شده و بالا رفتن سطح آب اقیانوسها و دریاها، تبخیر و و تعرق از حد نرمال و عادی بیشتر میشود و شرایط تشکیل ابر و بارندگی را افزایش میدهد. با تغییرات آب و هوا، درجه حرارت و دیگر عناصر اقلیمی تغییر یافته و بیلان آب در مقیاس جهانی تغییر میکند.
گاهی گرد وغبارهای ناشی از آتش فشانها جلوی نور خورشید را میگیرد و در اقلیم اثر میگذارد و باعث ایجاد ریزشهای جوی غیر قابل انتظار در بعضی فصول میشود و برمنابع آب کل زمین اثر میگذارد. ذرات طبیعی ناشی از گرد و غبارهای آتشفشان و ذرات غیر طبیعی برخاسته از آلایندههای شهری و فعالیتهای حاصل دست بشر منجر به ایجاد هستههای تراکم و بارانهای اسیدی میشوند که برای آب و خاک و پوشش گیاهی بحران آفرین هستند. پدیده مهاجرت از مناطق خشک به نقاط دیگر میتواند باعث رکود بعضی مناطق شده بر مسائل اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی اثر گذاشته و محیط زیست را با خطراتی مواجه میسازد.
فعالیتهای صنعتی در اکوسیستم تأثیر زیادی دارند، پدیدههای اقلیم حاصل عملکرد انسان در شهرها مانند جزیره حرارتی، اینورژن یا وارونگی دما، خاصیت گلخانهای، تغییرات هسته تراکم از طریق آلایندههای شهری، سوخت فسیلی کارخانجات، تغییر میزان لایه ی ازون باعث تغییراتی در ریزشهای جوی و تغییر بیلان آبها میشود.
میزان تخریب جنگلها و مراتع توسط انسان باعث ایجاد فرسایش آبی شده و میزان رسوبات ورودی سدها را افرایش میدهد، اضافه برداشت از آبهای زیر زمینی و آبخوانها توسط انسان برای مصارف مختلف میتواند در دورههای خشک بحران ساز باشد.
6- آثار و تبعات ناشی از تغییر اقلیم:
امروزه باید گفت که تغییرات آب و هوایی ازنظر زمانی و مکانی در دما، بارش، تبخیر و متغیرهای مهم دیگر اقلیمی مانند تابش خورشیدی، پوشش ابر، باد، رطوبت معضلات و مشکلات خاص را بوجود آوردهاند. تغییرات در بارش، تغذیه آبهای زیرزمینی و الگوهای ذوب یخ و همچنین مقدار، توزیع تناوب حوادث بزرگ اقلیمی همچون خشکسالی و سیل از این جمله میباشند.
6 -1-ذخیره آب:
برمبنای بسیاری از سناریوهای تغییر اقلیم، ذخیره و تقاضا برای آب در این اثر تغییر خواهد کرد و این دو به صورت نامتعادل درخواهند آمد. مخازنی که آب را از ذوب یخ بارش جمع آوری میکنند ممکن است آن قدر کوچک شوند که قادر به تأمین تقاضا نباشند و یا تغییر اندازه بیابند تا با تغییرات تقاضا پیدا کنند. تغذیه با کاهش در حوزه آبهای زیر زمینی نیز ممکن است دچار تغییر شود و سیستمهای توزیع و انتقال آب به مصرف کننده نیز به تبع آن تحت تأثیر قرار میگیرند.
6 -2-کشتیرانی:
کانالهای مسیریابی و بنادر برمبنای عرض و عمقهایی که سطوح تاریخی جریان آب و نرخ رسوب گذاری آن طراحی میگردند. تغییرات اقلیم القا شده پتانسیل تغییر شرایط فیزیکی را دارا میباشند و میتوانند ظرفیت کشتیرانی کانالها و بنادر را تحت تأثیر قرار دهند.
6 -3-سازههای کنترل سیلاب:
سازههای کنترل سیلاب (کانال، سد، سرریز، حوضههای نگهداری، دیوارهها ی سیلاب) برمبنای دوره بازگشت که بر اساس دادههای تاریخی میباشد طراحی میشوند تغییرات بالقوه اقلیم میتواند در دوره بازگشت طوفانها و مقدار حداکثر سیل تأثیرات شدیدی بگذارد.
6 -4-آب زیرزمینی:
لازم به ذکر است که تحقیقات انجام شده نشان میدهد که اگر سدها در این مناطق احداث نمیشد تنها در حدود پنج تا 10 درصد وضعیت مناسبتر میشد. حفر بی رویه و غیرقانونی چاهها، استفاده بی رویه از آبهای زیرزمینی، گسترش کشاورزی در دشتهای شرقی دریاچه که باعث شده تا آب شور دریاچه از سمت دریاچه به سفرههای آب زیرزمینی منطقه جریان پیدا کند که دلیل آن استفاده بی رویه از سفرههای آب زیرزمینی و پایین آمدن تراز آب چاهها نسبت به تراز آب دریاچه میباشد. این جریان آب شور همچنین باعث پایین آمدن کیفیت منابع آب زیرزمینی در این مناطق شده است. با توجه به آنکه کماکان یکی از مهمترین منابع درآمد بخشی از مردم این مناطق، کشاورزی و دامداری می باشد، الگوی نامناسب آبیاری محصولات کشاورزی و نیز توسعه سطح زیرکشت از جمله عوامل یاد شده می باشد. کاهش بارش در حوزه آبریز دریاچه در سالهای اخیر که نتایج مطالعات صورت گرفته توسط بنیاد آب ایران، سهم خشکسالی را در ایجاد مشکل اخیر، 67 درصد برآورد کرده است. لازم به ذکر است که حتی با وجود بارندگیهای به نسبت مناسب در دو سال پیاپی، نتوانسته است نقشی در افت سطح آب دریاچه ایجاد کند، بنابراین به نظر می رسد که تنها کاهش بارندگی در منطقه، باعث ایجاد مشکل نشده است. بالا بودن مجموع برداشتهای صورت گرفته از منابع حوزه دریاچه که بنا بر مطالعات، بیش از 90 درصد پتانسیل منابع آب سطحی است، حال آنکه براساس توصیههای سازمانهای بین المللی و مراجع علمی، این میزان نباید بیش از 60 درصد باشد سطح آب زیر زمینی نیز تحت تأثیر میزان و توزیع بارش شکل خود میباشد بر اثر تغییر اقلیم استفاده همزمان ازآبهای سطحی و زیر زمینی تغییر میکند. در بسیاری از مناطق ساحلی دیده شده است که نشت آبهای زیرزمینی باعث تغییرات شدیدی بر روی نشت زمین شده است. افزایش شدید سرعت نشت آب نزدیک سواحل باعث القای شوری و نمکی شدن آبهای زیرزمینی توسط آب دریاها میشود همچنین افزایش سطح آب دریا- که یکی دیگر از عوارض تغییر اقلیم میباشد- در انتقال آب دریا به آب شیرین موثر است و این پدیده را تشدید میکند.
6 -5-خطرات ساحلی:
با تغییر اقلیم بیم آن میرود که افزایش طوفانها و شدت و امکان تغییر مسیر آنها به همراه توسعه سریع در طول بسیاری از سواحل، در توسعه منابع و سکونت در این مناطق تغییرات عمدهای به وجود آید.
6 -6-کشاورزی و آبیاری:
افزایش جمعیت زمین و تغییر اقلیم باعث فشار بر نواحی تولید غذا خواهد شد تا خروجی شان را افرایش دهند. این ممکن است باعث افزایش تقاضا برای آبیاری در بعضی نواحی شود. تخصیص منابع به سیستمهای آبیاری باید بر اساس پیش بینیهای هیدرو لوژی دقیق صورت بگیرد. همچنین نواحی کشاورزی که نیازی به آبیاری نداشته بودند و با روش سنتی آبیاری میشدند ممکن است نیاز به آبیاری پیدا کنند.
6 -7-بازیافت آب و فاضلاب:
تغییرات در مقدار و کیفیت آب نیاز به اصطلاحات با استراتژیهای جدید برای بازیافت دارد.
6 -8-تأثیر بر صنعت توریسم:
صنعت توریسم یکی از پر در آمدترین صنعتهای دنیاست که بسیار حساس به تغییرات اقلیم است و یکی از مباحثی است که باید سیاستگذاران و بنگاهداران به آن توجه داشته باشند.
6 -9-تأثیر بر صنعت بیمه:
همچنین تأثیر مهمی بر صنعت بیمه خواهد داشت و با مرورتناوبها باید مدل پیش بینی مناسبی برای وقایع و بیمه کردن بدست آورد.
6-10-مسائل قانونی و قضایی:
استفاده رقابتی از آب در حال افزایش است و با تغییر در شرایط اقلیم، چارچوب اجتماعی و قانونی و قضایی برای تخصیص آب و حل کشمکش مجبور به تغییر میباشد.
دریاچه ارومیه:
دریاچه ارومیه در شمال غرب ایران، بین استانهاى آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی واقع شده است. بر اساس آمار سازمان منابع آب ایران تا پیش از خشکسالی، این دریاچه با مساحتی بالغ بر 5822 کیلومتر مربع بیستمین دریاچه جهان از لحاظ وسعت محسوب میگردید. طول دریاچه از 130 تا 146 کیلومتر متغیر و عرض دریاچه در پهنترین قسمت 58 کیلومتر و در کم عرضترین قسمت آن که در محلی بین کوه زنبیل و جزیره اسلامی واقع شده بود، 15 کیلومتر برآورد میشد.
شکل شماره 1 – مرزهای حوضه دریاچه ارومیه در تقسیمات حوضههای آبی کشور این حوضه با کد 2-2 مشخص شده است.
همانگونه که در شکل 1 مشاهده میشود، پیرامون دریاچه ارومیه را ارتفاعاتی احاطه نموده و تنها در چند ناحیه دشت هایی نسبتا وسیع بوجود آمدهاند. در شمال دریاچه ارتفاعات با بلندترین نقطه خود، یعنی قله فلخ با ارتفاع 3125 متر تا حدود صوفیان کشیده شده و در همان حوالی با دامنههای ماسیو سبلان پیوند میخورد. غرب دریاچه توسط ارتفاعات زاگرس شمالی احاطه شده و دارای دشتهای محدودتری میباشد. مهمترین این دشتها، دشت ارومیه و سپس قره قشلاق تا سلماس واقع در شمال غربی دریاچه میباشند. جنوب دریاچه عمدتا پوشیده از اراضی تالابی بوده و بنابر دلا یل اکولوژیک تعدادی از این تالابها در فهرست کنوانسیون رامسر نیز قرار داشته اند؛ تالابهای شورگ (حسنلو)، یادگارلو، درگهسنگی و گپی (قپی یا قپی باب علی) در این شمار قرار دارند. امروزه تالابهای مذکور تحت تأثیر دخالتهای انسانی یا به شدت دگرگون شده (مانند تالاب شورگل) و یا کلا از پهنه طبیعت محو شده اند (مانند تالاب یادگارلو)
دریاچه ارومیه دارای تعداد 102 جزیره بوده که غالبا به صورت مجمع الجزایر ظاهر میشوند، ولی شکل جزایر تابع نوسانات سطح آب دریاچه است. به بیان دیگر، شکل جزایر همراه با نوسانات سطح آب دریاچه تغییر میکند. در این میان جزایر کبودان (قویون داغی)، اشک، اسپیر و آرزو در مجموع تشکیل دهنده بزرگترین جزایر دریاچه بوده و بطور متوسط مساحتی بالغ بر 302640 هکتار را به خود اختصاص میدهند.
علاوه بر این میبایست به جزیره اسلامی (شاهی) نیز اشاره نمود که تنها جزیره مسکون دریاچه محسوب میشود. این جزیره که در شرق دریاچه قرار گرفته است، متناسب با تغییرات سطح آب دریاچه، گاه به صورت جزیره و گاه به صورت شبه جزیره نمایان میشود. با توجه به افت شدید سطح آب دریاچه در سالهای اخیر، این محدوده از دریاچه بیشتر به صورت شبه جزیره خود مینمایاند. جزیره کبودان دارای 3125 هکتار وسعت بوده و متوسط ارتفاع آن از سطح دریاچه – در شرایطی که ارتفاع سطح آب دریاچه برابر 1275 متر است - برابر 225 متر میباشد. به عبارت دیگر، مرتفع ترین نقطه جزیره کبودان دارای ارتفاعی برابر 1500 متر از سطح آبهای آزاد است.
شکل شماره 2 – مهمترین جزایر دریاچه ارومیه – وزارت نیرو – دفتر مطالعات منطقه ای 1373
در خصوص ساختار باتیمتریک دریاچه اطلاعات زیادی وجود ندارد و به عبارت دیگر، دریاچه اساسا از دیدگاه باتیمتریک یا عمق شناسی چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. اطلاعات موجود عمق دریاچه را تا پیش از بحران در حدود 6 متر در نواحی شمالی و 12 تا 15 متر در نواحی جنوبی ذکر میکند. همچنین گفته شده است که، عمق دریاچه در نزدیکی شرق صخره کاظم داشی واقع در شمال غربی دریاچه به 20 متر هم میرسد.
بیلان آبی دریاچه ارومیه:
آب دریاچه ارومیه عمدتا از طریق رودخانههای ورودی به دریاچه و سپس بارندگی تامین میشود. در خصوص تغذیه دریاچه یک نظر یه دیگر نیز وجود دارد که نیازمند تحقیقات بیشتر است. بنابر این نظریه:
" از کف دریاچه چشمه هایی میجوشد که به آب آن اضافه میشود و یکی از عوامل حرکات و جریانهای دورانی آب دریاچه وجود همین چشمه هایی است که در زیر آب میجوشد و این حرکات و جریانهای دورانی آب د ر مواقع آرامش دریاچه، در پارهای از قسمتهای بندر گلمانخانه به خوبی دیده میشود".
علی رغم اینکه نظریه مذکور به کرات تکرار شده است، ولی تاکنون هیچ حرکتی در جهت اثبات یا رد آن صورت نگرفته است. در شرایط طبیعی تعداد 15 رشته رودخانه با رژیم دائمی، 7 رشته با رژیم فصلی و 39 مسیل در نهایت به دریاچه ارومیه منتهی میگردند. با این وصف، با توجه به تغییراتی که طی سالهای اخیر در حوزه دریاچه ارومیه به وقوع پیوسته است، این شرایط طبیعی را دیگر نمیتوان صادق دانست. حوزه دریاچه ارومیه را میتوان به سه منطقه اصلی طبقه بندی نمود و سپس رودخانههای هر یک از مناطق سه گانه را مورد شناسایی قرار داد:
الف – حوزه شرقی و رودخانههای اصلی آن: مهمترین رودخانههای این بخش عبارتند از آجی چای، بیوک چای، قلعه چای، صوفی چای، مردق چای و لیلان چای.
ب – حوزه جنوبی و رودخانههای اصلی آن: زرینه رود، سیمینه رود، مهاباد چای و گادارچای تشکیل دهنده مهمترین رودخانههای این بخش میباشند.
پ – حوزه غربی و رودخانههای اصلی آن : باراندوز چای، شهرچای، روضه چای و نازلو چای نیز تشکیل دهنده رودخانههای مهم حوزه غربی میباشند.
از دیدگاه حفاظت از طبیعت، دریاچه ارومیه نخست در دهه 1340 خورشیدی، زمانی که هنوز سازمان شکاربانی و نظارت بر صید، یعنی سلف سازمان حفاظت محیط زیست کنونی وجود داشت، مورد توجه قرار گرفت. برآوردهای مربوط به همان زمان بر طبق آمار سازمان حفاظت از محیط زیست بیانگر این نکته است که در فصل جفتگیری بیش از 50000 فلامینگو و 2800 قطعه پلیکان سفید به جزایر دریاچه مهاجرت مینموده اند. جزیره اشک محل تجمع و تخمگذاری فلامینگوها و جزیره دوقوز لر (یا نه گانه) محل زاد آوری پلیکانها بود. البته تنوع پرندگان دریاچه ارومیه به همین دو گونه ختم نمی شود، ولی در هر صورت مهمترین عاملی که موجبات جلب توجه مسئولین سازمان شکاربانی و نظارت بر صید را متوجه دریاچه ارومیه نمود، تنوع موجود در جامعه پرندگان آن بوده است. بدین ترتیب در سال 1346 نخست جزیره قویون داغی (یا کبودان) و سپس کل دریاچه همراه با جزایر آن تحت (به استثنای جزیره یا شبه جزیره شاهی یا اسلامی کنونی) حفاظت قرار گرفت. بعد از تشکیل سازمان حفاظت محیط زیست در سال 1350 (جانشین سازمان شکاربانی و نظارت بر صید شد) در سال 1354 منطقه حفاظت شده دریاچه ارومیه به پارک ملی تبدیل گردید و بدین ترتیب درجه حفاظتی آن ارتقاء یافت نکته جالب توجه، وسعت دریاچه به هنگام ثبت آن به عنوان منطقه حفاظت شد ه است. منابع متعدد وسعت دریاچه ارومیه را بین 4000 تا 6000 کیلومتر مربع ذکر مینمایند. در سال 1346 زمانی که برای اولین بار دریاچه حفاظت شده اعلام گردید، وسعت آن برابر 4636 کیلومتر مربع بوده است. این رقم نشان دهنده آن است که، دریاچه در یک مقطع خشکسالی قر ار داشته و مسئولین نیز بدون توجه به این وضعیت، مرز منطقه حفاظت شده را همان خط داغ آب موجود هم برای آن در buffer zone قرار داده اند. علاوه بر این هیچ حریم حفاظتی، حریم ضربه گیر یا نظر گرفته نشده است. هرگاه چنین فرض شود که، در آن مقطع زمانی مسئولین امر از تکنیکهای حفاظتی بی اطلاع بوده اند، در دهه 1350 این فرض فاقد اعتبار است. در دهه 1350 و زمانی که دریاچه ارومیه به عنوان پارک ملی انتخاب گردید و سپس در فهرست کنوانسیون رامسر و برنامه انسان و بیوسفر قرار گرفت، اولا "سطح دانش فنی موجود در حدی بود که بتواند مرزهای انتخاب شده در گذشته را اصلاح نماید و ثانیا" گردانندگان خارجی کنوانسیون رامسر کارشناسان تازه کاری نبودند که به این قبیل ظرافتها واقف نباشند. حتی در دهه 1960 نیز این واقعیت شناخته شده بود که، حفاظت از اکوسیستمهای آبی و بویژه تالابهای حساس را باید از خشکی آغاز کرد. شرایط ایده آل عبارتست از مدیریت بر کل حوزه آبی؛ لیکن هرگاه این شرایط مهیا نباشد، حداقل میبایست برای اکوسیستم آبی حریم حفاظتی مناسبی را در نظر گرفت. وانگهی در فاصله سالهای 1345 تا 1349 ارتفاع سطح آب دریاچه ارومیه یک حداقل 1273,47 متر و یک حداکثر 1277,13 متر را (3,66 متر تفاوت) پشت سر نهاده بود و در نتیجه اطلاعات مقدماتی درباره نوسانات سطح آب دریاچه وجود داشت و قاعدتا میبایستی اصلاحاتی در مرزهای پارک ملی صورت پذیرد. گفتنی است که این اصلاحات تا به امروز معوق مانده و وسعت قانونی پار ک ملی دریاچه ارومیه همچنان همان رقم 4636 کیلومتر مربع (463600 هکتار) می باشد.
شناسه تلگرام مدیر سایت: SubBasin@
نشانی ایمیل: behzadsarhadi@gmail.com
(سوالات تخصصی را در گروه تلگرام ارسال کنید)
_______________________________________________________
نظرات (۰)