چرا ایران خشک شد؟
ایران به آبکشی تبدیل شده است که همه آب آن را در این سالها کشیدهایم. چه تولید کردهایم که حداقل سفره کشاورز را رنگین کرده باشد؟ نعمت احمدی، حقوقدان، در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: «قنات ابداع ایرانیان است. مهندسی ایرانی این موقعیت را در اختیار ساکنین اولیه ایران قرار داد که زندگی در کنار رود و رودخانهها را رها کنند و با حفر قنات در اراضی قابل کشت دور از رودخانهها فلات ایران را معد برای سکونت کنند و فرهنگ چندهزارساله ایرانی به همت هوش و استعداد ساکنین فلات زندگی متناسبی پیدا کردند که مورد طمع همسایگان واقع شد؛ تا جایی که اقوام مختلفی که در محل سکونت خود با سختی و تنگی معیشت روبهرو میشدند، به ایران کوچ میکردند یا با جنگ و غارت خود را جزء ساکنین آن قرار میدادند. طول قناتها بعضا به چندین کیلومتر میرسید و ردیف چاهها پشت سر هم منظره زیبایی به دشت صحرا میداد؛ خصوصا زمستانها که بخار آب چاهها به آسمان تنوره میکشید و منظره پر نقش و نگاری پدید میآورد واقعا دیدنی بود.
ورود تکنولوژی حفر چاه و استحصال آب به وسیله موتورهای گازوئیلی و بعدا برقی، معادله برداشت آب از زیرزمین را تغییر داد. دهه ۳۰ و ۴۰ آغاز حفر چاههای نیمهعمیق یا پایابی بود که به جای حفر قنات و انتقال آبهای زمینی، مستقیما چاهی حفر میکردند و با نصب موتوری دیزیلی از عمق کمآب را به سطح زمین میآوردند تا زمانی که شبکه برق سراسری کل ایران را دربرگرفت و تکنولوژی چاههای عمیق هم وارد کشور شد ورود صنعت به کشور و نیاز مبرم کارخانجات صنعتی به آب و تأسیس کارخانجات در حاشیه شهرهای بزرگ که محل سکونت صاحبان ثروت بود، عملا چالش آب را پیش پای رژیم سابق گذاشت.
دلسوزان کشور در همان زمان تأکید میکردند ایران در منطقه خشک واقع است و صنایعی که نیاز بیشتری به آب دارند حتما باید در مناطق پرآب استقرار پیدا کنند. ایران از این برکت برخوردار است که در شمال و جنوب خود به دریا وصل است اما نفوذ مرکزنشینان اجازه نداد حقیقت بیآبی کشور مورد توجه قرار گیرد. صنایع پرمصرف آب در مناطقی تأسیس شدند که به دریا راه نداشتند. ذوب آهن اصفهان نمونهای از بدسلیقگی انتخاب محل است که موجب سوخت این کارخانه از معادن زغال سنگ زرند کرمان، سنگ آهن آن از یزد و کرمان و کالای تولیدی آن بعد از تأمین مصرف داخلی اگر صادر میشد باید به بندرعباس حمل میشد. نیمنگاه دولتیان به آب زایندهرود بود که این کارخانه در اصفهان احداث و سوخت آن و سنگ آهن از فرسنگها فرسنگ دورتر حمل میشد. بعدا که فولاد مبارکه در طرح صنعتیشدن ایران قرار گرفت، در آمایش اولیه سرزمینی قرار بود در بندرعباس کنار دریا احداث شود ولی در اصفهان جا خوش کرد. فولادی که برای تولید یک کیلو از آن به هزاران لیتر آب نیاز است، اگر امروز کارخانه ذوب آهن و فولاد مبارکه تعطیل شوند و آب مصرفی آن فروخته شود، به گفته یکی از کارشناسان محیط زیست سود کردهایم، دیگر صنایعی مانند کاشی و سرامیک هم که به آب فراوان نیاز دارند، در مکانهایی احداث شدند که سرنوشت امروزی خشکشدن کشور را رقم زدند. از نظر آب مصرفی کشاورزی هم با تأسف اجازه دادیم هزاران چاه حفر شود؛ بدون این که الگوی کشت را با توجه به قیمت آب استحصالی تغییر دهیم. ایران جزء تولیدکنندگان سه، چهار محصول مانند پسته و زعفران به لحاظ سابقه تاریخی و خرما به علت طعم و مزه آن در دیگر محصولات از نظر تناژ تولید است و جایی در آمارهای جهانی دارد اما در بازار صادرات انگار غریبهای است که نمیدانند تولیدکننده هم هست.
یکی از دوستان تعریف میکرد مدیر شرکتی روسی که عمدتا انار و چند محصول زراعی را برای صادرات به روسیه خریداری میکرد، در سفری که به ایران آمد و سری هم به شمال کشور زده بود، میگفت باورم نمیشود که شما چنین گلخانه طبیعی در شمال کشورتان دارید اما در بازار گل و گیاه روسیه که بازار پرمصرفی است حضور ندارید. برای نمونه ایران در تولید گردو جایگاه سوم بعد از چین و آمریکا را دارد ولی در بازار صادرات جهانی جایگاهی نداریم و با صادرات پنج هزار تن در سال حدود ۴۰ میلیون دلار ارزآوری دارد که قابل توجه نیست و از نظر تولید در سطح هکتار هم سرانه جهانی سه هزار و ۴۰۰ کیلو ولی در ایران عملکرد در هکتار کمتر از دو هزار کیلو است یا در مورد گیلاس، ایران رتبه سوم جهانی بعد از ترکیه که مقام نخست و آمریکا مقام دوم را دارد، هست؛ هرچند از نظر کیفیت گیلاس ایران رتبه اول جهانی را دارد، سالانه ۱۸ میلیون تن گیلاس در جهان تولید میشود که ۲۰۰ هزار تن آن سهم ایران است. در مورد خرما هم ایران با تولید یکمیلیون و ۲۰۰هزار تن جایگاه دوم دنیا را داریم که تنها ۳۰۰ هزار تن آن را صادر میکنیم. از تولید سهمیلیون و ۹۶ هزار تن پرتقال و ۷۵۱ هزار تن نارنگی، چه میزان را توانستیم صادر کنیم؟ تنها محصولی که در صادرات بعد از پیروزی انقلاب رشد داشته است، پسته است که آن هم به علت این که خشکبار است و امکان نگهداری آن مدتها ممکن است، توانسته در عرصه بینالمللی خوش بدرخشد.
با این تفاوت که ایران جایگاه نخست صادرات پسته را داشت و اکنون این جایگاه به آمریکا تعلق گرفته است. از این بحث میگذرم که ایران در بازار روبهرشد تولیدات زراعی و باغی تقریبا جایگاهی ندارد و با توجه به دوربودن از تکنولوژی امروزی تولید، تناژ تولید ایران با دیگر کشورها قابل مقایسه نیست و کشاورز ایرانی از تولید سودی نمیبرد و بخش کشاورزی از نظر سطح درآمد جزء فقیرترین بخشهای تولیدی در سطح جهان است. اما چرا ایران خشکید؟ نگاهی به آمار چاههای حفرشده یا کندهشده در رقابت با قناتهایی که در طول تاریخ حیات ایران را استمرار میدادند، بیندازیم.
۱- تعداد چاههای حفرشده تا سال ۱۳۵۰ برابر آمار ۴۷ هزار عدد بود که عمدتا بهصورت پایابی یا نیمهعمیق بودند و موتور آبکشی بالای چاهی که عمق آن چند متر بیشتر نبود، نصب و با سوخت گازوئیل آبهای سطحی را به بالای چاه میفرستاد.
۲- تعداد چاههای حفرشده تا سال ۱۳۶۰ که سالهای انقلاب را پشت سر گذاشت و قوانین حاکم بر نحوه حفر چاهها به فراموشی سپرده شد، از ۴۷هزار به عدد ۱۶۲هزار رسید؛ یعنی در ۱۰ سال چهار برابر شد ولی الگوی کشت به امان خدا رها شد. همین آمار را در سال ۱۳۷۰ یعنی ۱۰ سال بعد دنبال میکنیم. تعداد چاههای حفرشده به عدد ۲۲۵هزار رسید. ۱۰ سال بعد یعنی سال ۱۳۸۰ آمار چاههای حفرشده به عدد باور نکردنی ۴۵۰ هزار رسید؛ یعنی در ۳۰ سال از سال ۱۳۵۰ تعداد چاهها نزدیک به ۱۰ برابر شد. سال ۱۳۹۰ یعنی ۱۰ سال بعد که باز هم مشغول حفر چاه هستیم و عدد چاهها را به ۷۳۶ هزار رساندیم و تا ۱۴۰۰ از عدد یک میلیون گذشتهایم. البته این اعداد و ارقام مربوط به چاههایی است که مجوز قانونی دارند. از تعداد چاههای بدون مجوز که آمارهای مختلفی را هر از گاهی میشنویم، میگذرم؛ تا جایی که بعضا نصف عدد چاههای قانونی را به چاههای غیرقانونی یا چاههایی که مجوز ندارند، میرساند.
مساحت ایران یکمیلیونو ۶۴۸ هزار کیلومتر مربع است و تنها ۱۰ درصد از اراضی ایران قابل کشت بوده و سرانه زمین کشاورزی برای هر ایرانی دو هزار متر مربع است که باید مایحتاج غذایی و مسکن را هم در این سطح جستوجو کنیم. آمار استفاده از زمینهای کشاورزی در جهان جدولی دارد که ایالات متحده آمریکا در رتبه نخست آن با یکمیلیونو ۳۰۲هزارو ۶۶۹ کیلومتر مربع از وسعت خود، ۲۲.۱۸ درصد از کل خاک کشور خود را به زراعت اختصاص داده است. ایران رتبه ۱۶ در بین نزدیک به ۲۰۰ کشور دنیا را به خود اختصاص داده؛ با ۲۲۱هزار و ۴۰۰ کیلومتر مربع که ۱۴ درصد از خاک کشور را به خود اختصاص داده است. به دیگر سخن در ۲۲۲ هزار کیلومتر مربع ما یک میلیون چاه قانونی حفر کردهایم؛ یعنی در هر کیلومتر مربع بیش از چهار حلقه چاه. چاههای غیرمجاز را به این عدد اضافه کنید! نگارنده از نظر ریاضی مانند دیگر علوم در قعر جدول قرار دارد. کمکم کنید! با آمار دیگری روبهرو هستیم. وسعت ایران یکمیلیونو ۶۴۸ هزار کیلومتر مربع است؛ یعنی در هر ۱.۶ کیلومتر مربع (کوه، بیابان، کویر و دره) یک حلقه چاه قانونی حفر کردهایم. کافی است ذهن خود را پرواز دهید و ایران این سرزمین دوستداشتنی را بالای سر خود مجسم کنید و یک میلیون حلقه چاه را حفرههایی فرض کنید که آسمان بالای سرخود را از درون این حفرهها تماشا میکنید. ایران به آبکشی تبدیل شده است که همه آب آن را در این سالها کشیدهایم. چه تولید کردهایم که حداقل سفره کشاورز را رنگین کرده باشد؟ با توجه به وضع کشاورزان، هیچ. از قول بزرگانی که در این زمینه صاحبنظرند گفته میشود ۷۰ درصد از کل آبهای ذخیره زیرزمینی کشور را تا اکنون بر باد دادهایم و فاصله تا لمیزرعشدن ایران تنها ۳۰ درصد باقیمانده آبهای زیرزمینی است که میلیونها سال ذخیره شدهاند.»
شناسه تلگرام مدیر سایت: SubBasin@
نشانی ایمیل: behzadsarhadi@gmail.com
(سوالات تخصصی را در گروه تلگرام ارسال کنید)
_______________________________________________________
نظرات (۰)